عرفان کسرایی:
آنچه که مجموعه راز سعی در ترویج آن دارد به وضوح مبتنی بر اطلاعات مغشوش و بدون پشتوانه منطقی و استدلالی و بعضاً به واسطه درک ناصحیح از مفاهیم علمی است. دلیل آن هم واضح است:
راز می گوید: به هر چیز فکر کنی آن را به دست می آوری!
این ادعا به هیچ عنوان قابل تایید یا مردود کردن نیست. می توان هزاران تجربه را تصور کرد که در آن انسان به چیزی فکر کرده و آن چیز به دست نمی آید! در عین حال می توان تجربیاتی را تصور کرد که در آن فرد به چیزی فکر کرده و آن را به دست می آورد. با این وجود چنین ادعایی به وضوح، علمی” نیست. تجربیات علمی باید تکرارپذیر باشند و هر کس با تحصیل شرایط خاص بتواند در هر جای دنیا کذب و صدق ادّعا را به سنجه آزمایش بگذارد و به نتایج یکسانی برسد. همانطور که صدق و کذب معادلات ماکسول، قانون دوم ترمودینامیک و. را در هر آزمایشگاهی در سراسر دنیا می توان آزمود و برای اثبات تجربی آنها نیازی به دستچین کردن اطلاعات ورودی و انتشار نتایج گزینشی و دستکاری شده نیست.
اما ادعای فوق را در هیچ آزمون مستقلی نمی توان اثبات نمود.
این ادعا آشکارا با قواعد منطق سلیم در تناقض است.
برای نمونه تصور کنید که دو مربی تیم فوتبال هر کدام افکارشان را در این جهت منسجم میکنند که پیروز میدان باشند. هر دو بر مبنای آنچه که قانون جذب میگوید اندیشه خود را در این جهت هماهنگ میکنند که در میدان برنده باشند. اما به راستی قانون جذب به سود کدامیک عمل میکند؟
از نگاه علم چیزی به نام قانون جذب وجود ندارد. از دید روانشناسان مثبت اندیشی امری است که میتواند کمک کند تا شما انرژی، برنامهها و تلاشتان را بر روی کار خود متمرکز کنید و به همین علت موفق شوید، اما این بدان معنا نیست که تنها با فکر کردن به یک موفقیت دست یابید بلکه موفقیت شما حاصل برنامهریزی و تلاش جدی شماست. برخی محققان حتی از این امر نیز فراتر رفتهاند و نشان دادهاند که قانون جذب افسانهای بیش نیست. در تحقیقی که توسط محققان دانشگاه هامبورگ صورت گرفت مشخص شدوقتی مغز ما به موضوعی بیش از اندازه فکر میکند نهتنها باعث دستیابی به آن نمیشود بلکه مغز به گمان آنکه آن موضوع خاص وجود دارد، کمتر به شکل عملی به آن پرداخته و نتیجه مطلوب حاصل نمیشود. بهعلاوه میزان انرژی الکترومغناطیس که از مغز انسان، در زمان فکر کردن به علت فعالیتهای بیولوژیکی که صورت میگیرد، ساطع میگردد بسیار کمتر از آن است که بتواند باعث تغییرات فیزیکی در اطراف ما شوند و تغییرات ذهنی ما به شکل فیزیکی هیچ اثری بر جهان ندارند.انتقادات صریح و جدی علمی، روانی و فلسفی نیز به این کتاب وارد است. بسیاری از منتقدان معتقدند تنها کسانی که این کتاب باعث موفقیت و ثروتمندی آنها شده نویسنده و ناشر این فیلم و کتاب بودهاند. همچنین معتقدند که این کتاب امیدهای واهی و بیهودهای به مخاطبانش میدهد که عموماً دارای اثرات منفی است. باربارا درمقالهای نوشته که باورمندان این کتاب لابد بیماریهای خود را رها میکنند و فقط امیدوارند بهبود یابند. یا لابد کسانی که به بلایای طبیعی گرفتار شده و در زله جان خود را از دست میدهند در فرکانس همین واقعه بودهاند و حقشان چنین مرگ دردناکی است. جدا از این استفاده از این فیلم و کتاب بهعنوان عاملی برای پیشرفت کاری، نوعی حیلهگری و تحمیق افراد است.میشل گولدبرگ نوشته: بهعنوان یک باور به مثبت اندیشی این کتاب به خواننده میگوید وقت ذهنت را تغییر بده، سپس تو میتوانی هر چیزی را داشته باشی». این خیلی نگرانکننده است و میتواند بهشدت برای شرایط روانی و تصمیمسازی افراد خطرناک باشد چرا که فرد با این باور عملاً شرایط واقعی و منطقی پشت هر مشکل را ندیده میگیرد
کریستوفر چابریس و دنیل سیمونز در مورد این کتاب مینویسند: این دیگر آخرامان است. رابطه آهنربایی و رازآلود و ارتباط به فیزیک کوانتوم! هرجا شنیدید که کسی قصد دارد با توضیحات غریبی از فیزیک عملکرد ذهن شما را توضیح دهد بلافاصله فرار کنید! امروز ما علومی بنام روانشناسی و نوروساینس داریم که به شکلی کاملاً علمی و روشن جواب سؤالات اینچنینی را دارند. عوامفریبان شبهعلمی با توهم دانستن» سعی میکنند به شما بقبولانند که چیزها را بهتر از دیگران درک کردهاند
پرفسور لیزا رندل مینویسد:خیلی نگران کننده است که نویسنده این کتاب هیچ تحصیلات فیزیک ندارد و حتی شاید در مدرسه هم فیزیک نیاموخته و مدعی است امروز کتابهای بسیار پیچیده فیزیک و کوانتوم را میخواند و کاملاً میفهمد چون دلش خواسته که بفهمد و از آن نگرانکنندهتر اینکه بدون دانش کافی در مورد این موضوعات مینویسد و افرادی آن را میخوانند.
کتاب ,فکر ,فیزیک ,توان ,چیزی ,جذب ,این کتاب ,قانون جذب ,را در ,خود را ,که در
درباره این سایت